خطبه صد:خبر از حوادث ناگوار
ستایش و اندرز ستایش خداوندى را که اول هر نخستین است و آخر هر گونه آخرى، چون پیش از او چیزى نیست باید که ابتدایى نداشته باشد، و چون پس از او چیزى نیست پس پایانى نخواهد داشت، و گواهى مى دهم که جز او خدایى نیست، و خدا یکى است، آن گواهى که با درون و برون قلب و زبان، هماهنگ باشد.
اى مردم! دشمنى و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند، و نافرمانى از من شما را به پیروى از هواى نفس نکشاند، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید. خبر از حوادث خونین آینده سوگند به آنکس که دانه را شکافت، و جانداران را آفرید، آنچه به شما خبر مى دهم از پیامبر امین (ص) است نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود گویا مى بینم شخص سخت گمراهى را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچمهاى خود را در اطراف کوفه بپراکند، و چون دهان گشاید، و سرکشى کند، و جاى پایش بر زمین محکم گردد، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد، و آتش جنگ شعله ور شود، روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آبدار شد، و چون شتر مست خروشید، و چون برق درخشید، پرچمهاى سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز درآید، و چونان شب تار و دریاى متلاطم به مردم روى آورند. از آن بیشتر، چه طوفانهاى سختى که شهر کوفه را بشکافد، و چه تندبادهایى که بر آن وزیدن گیرد، و به زودى دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آوردند، آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند، و آنها که بر زمین افتادند لگدمال گردند.