خطبه اول:آغاز آفرینش آسمان و...
عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندى که سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهاى او ناتوان، و تلاشگران از اداى حق او درمانده اند، خدایى که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمى کنند و دست غواصان دریاى علوم به او نخواهد رسید. پروردگارى که براى صفات او حد و مرزى وجود ندارد، و تعریف کاملى نمى توان یافت و براى خدا وقتى معین، و سرآمدى مشخص نمى توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
دین و شناخت خدا سرآغاز دین خداشناسى است، و کمال شناخت خدا، باور داشتن او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگى اوست، و کمال توحید (شهادت بر یگانگى خدا) اخلاص، و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتى نشان مى دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفى گواهى مى دهد که غیر از صفت است، پس کسى که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزى نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزى، دو خدا، مطرح شده، و با مطرح شدن دو خدا، اجزایى براى او تصور نموده، و با تصور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و کسى که خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى کند و هر کس به سوى خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورد. و آن کس که بگوید خدا در چیست؟ او را در چیز دیگرى پنداشته است، و کسى که بپرسد خدا بر روى چه چیزى قرار دارد؟ به تحقیق جایى را خالى از او در نظر گرفته است، در صورتیکه خدا همواره بوده، و از چیزى بوجود نیامده است با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله، بیناست حتى در آن هنگام که پدیده اى وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسى نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت کند.
آفرینش جهان (اول- راههاى خداشناسى) خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکر و اندیشه اى، یا استفاده از تجربه اى، بى آنکه حرکتى ایجاد کند، و یا تصمیمى مضطرب در او راه داشته باشد جهان را آفرید. براى پدید آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد، و در هر کدام، غریزه خاص خودش را قرار داد، و غرایز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند، از تمام جزئیات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پایان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بیرون پدیده ها، آشنا بود.
سپس خداى سبحان طبقات فضا را شکافت، و اطراف آن را باز کرد، و هواى به آسمان و زمین راه یافته را آفرید، و در آن آبى روان ساخت، آبى که امواج متلاطم آن شکننده بود، که یکى بر دیگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شکننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعیین فرمود. فضا در زیر تندباد و آب بر بالاى آن در حرکت بود، سپس خداى سبحان طوفانى برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پى در پى درهم کوبید، طوفان بشدت وزید، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد، سپس به طوفان امر کرد، تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و برهم کوبد، و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حمله ور گردد، از اول آن برمى داشت و به آخرش مى ریخت. و آبهاى ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آبها روى هم قرار گرفتند، و چون قله هاى بلند کوهها بالا آمدند، امواج تند کفهاى برآمده از آبها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهارشده، و آسمانهاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آنکه نیازمند به ستونى باشد، یا میخهایى که آنها را استوار کند، آنگاه فضاى آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده، زینت بخشید، و در آن چراغى روشنایى بخش، و ماهى درخشان، به حرکت درآورد، که همواره در مدار فلکى گردنده و برقرار، و سقفى متحرک، و صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند.