تقویم انقلاب:درگذشت عارف قزوینی{2 بهمن 1312}(72)
عارف قزوینی، میرزاابوالقاسم معروف به عارف قزوینی فرزند ملا هادی وکیل از شاعران انقلابی و ملی است. زادروز: (۱۳۰۰ هجری قمری) برابر با (۱۲۶۲ هجری شمسی) برابر با (۱۸۸۳ میلادی) در قزوین. عارف به تاریخ (دوم بهمن ۱۳۱۲ هجری شمسی) برابر با (۲۲ ژانویه ۱۹۳۳ میلادی) در همدان درگذشت و در جوار آرامگاه ابن سینا به خاک سپرده شد.
ابوالقاسم عارف قزوینی، فرزند ملاهادی وکیل، شاعر و تصنیفساز دورهی مشروطه که تصنیفهای او از آن زمان تاکنون بر سر زبانها جاری است در سال ۱۲۵۹ خورشیدی در قزوین متولد شد. در زادگاهش خواندن و نوشتن فارسی و صرف و نحو عربی را آموخت و نزد اساتید فن خط شکسته، نستعلیق، موسیقی و آواز را به خوبی فراگرفت. مدتی هم بهاصرار پدر به مشق روضهخوانی پرداخت و رسماً معمم و وصی وی گردید. اما خرافهپرستی و سطحینگری دینی رایج در آن روزگار عارف را از روحانیت رویگردان کرد و او پس از مرگ پدر عمامه را از سر برداشت. عارف در هفده سالگی به تهران آمد و به دلیل صدای خوش مورد توجه شاهزادگان قاجار قرار گرفت. مظفرالدینشاه که آوازهاش را شنیده بود، دستور استخدام عارف را در دربار داد، ولی عارف به هر حیله از این شغل به قول خودش ننگین سرباز زد. عارف این رویه را در سراسر عمر بهخوبی ادامه داد و هیچگاه هنرش را وسیلهی ارتزاق خود قرار نداد و با قناعت و مناعت طبع گذران زندگی نمود.
عارف در ابتدای کار هنری خود از وقایع سیاسی به دور بود، ولی انقلاب مشروطه او را به شاعری انقلابی، آزادیخواه و میهنپرست تبدیل کرد. وقایع انقلاب بهگونهای شاعر جوان را تحت سیطرهی خود قرار داد که بقیهی مسایل زندگی او در درجهی دوم اهمیت قرار گرفت.
شعر عارف شاخص تبدیل ادبیات به یک وسیلهی مبارزه در راه آرمان های ملی است. عارف که در دوران ظلمانی استبداد با هر طبقهای از جامعه در تماس بود، ظلم، اجحاف و ریاکاری طبقهی حاکم و خواب غفلت را در سطوح مختلف اجتماع مشاهده کرد. بدینرو درصدد برآمد که بهوسیلهی کنسرتها و سرودهای هیجانانگیز و گاهی تلخ خود، بنیان و اساس زمامداران دوران را درهم شکند و ملت را از خواب غفلت بیدار کند.
شعر وی ساده و روان است، چنانچه بخشی از اشعارش ترجمان احساسات طبقهی عامه و آزادیخواه ملت ایران است. شاهد این مدعا خوانده شدن تصانیف و غزلیات اوست در سرتاسر ایران. کسانی که در کنسرتهای او حضور یافتهاند و شاهد هیجان و تأثر مستمعین بودهاند بهتر میتوانند پایهی تأثیر این شاعر شورانگیز و دلیر ایران را درک کنند.
عارف که رژیم پادشاهی و خانوادهی قاجار را باعث عقبماندگی و فلاکت و ویرانی ایران میدانست هنگامی که رضاخان با شعار جمهوری پای به میدان گذاشت همچون اکثریت روشنفکران آن روزگار با شور و شعف وصفناپذیری به پشتیبانی او برخاست. عارف، عشقی، ملکالشعرای بهار و بسیاری دیگر امیدوار بودند که با حکومت جمهوری مردم، راه پیشرفت اجتماعی و تحقق اهداف مشروطیت باز خواهد شد. مارش جمهوری و غزلهای عارف برخاسته از همین انگیزههای ملی وانسانی بود. اما آنگاه که عارف و دیگر روشنفکران آن زمان دریافتند که شعار جمهوری ترفند و دسیسهی زیرکانهی انگلیس و رضاخان برای به قدرت رسیدن است، راهی به جز مخالفت و ادامهی مبارزهی آزادیخواهانه نیافتند. در همین رابطه است که عارف می گوید:
مژده کشتن سردار سپه هم ای کاش
برسد زود که این زیره به کرمان نرسد
***
خانهای کو شود از دست اجانب آباد
ز اشک ویران کنش آن خانه که بیتالحزن است
جامهای که نشود غرقه به خون بهر وطن
بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
***
عارف روز 2 بهمن ۱۳۱۲ در درهی مرادبیگ همدان در تبعید رضاخانی و در تنگدستی و عسرت درگذشت.